مجموعه قوانین

  • role-of-daadpors

    فصل اول - در بیع

    • role-of-daadpors

      مبحث اول - در احکام بیع

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 338

        بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 339

        پس از توافق بایع و مشتری در مبیع و قیمت آن عقد بیع به ایجاب و قبول واقع میشود. ‌ممکن است بیع به داد و ستد نیز واقع گردد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 340

        در ایجاب و قبول الفاظ و عبارات باید صریح در معنی بیع باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 341

        بیع ممکن است مطلق باشد یا مشروط و نیز ممکن است که برای تسلیم تمام یا قسمتی از مبیع یا برای تادیه تمام یا قسمتی از ثمن‌ اجلی قرار داده شود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 342

        مقدار و جنس و وصف مبیع باید معلوم باشد و تعیین مقدار آن به وزن یا کیل یا عدد یا ذرع یا مساحت یا مشاهده تابع عرف بلد است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 343

        اگر مبیع به شرط مقدار معین فروخته شود بیع واقع میشود اگرچه هنوز مبیع شمرده نشده یا کیل یا ذرع نشده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 344

        اگر در عقد بیع شرطی ذکر نشده یا برای تسلیم مبیع یا تادیه قیمت موعدی معین نگشته باشد بیع قطعی و ثمن حال محسوب است مگر‌ این که بر حسب عرف و عادت محل یا عرف و عادت تجارت در معاملات تجارتی وجود شرطی یا موعدی معهود باشد اگرچه در قرارداد بیع ذکری‌ نشده باشد.

    • role-of-daadpors

      مبحث دوم - در طرفین معامله

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 345

        هر یک از بایع و مشتری باید علاوه بر اهلیت قانونی برای معامله اهلیت برای تصرف در مبیع یا ثمن را نیز داشته باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 346

        عقد بیع باید مقرون به رضای طرفین باشد و عقد مکره نافذ نیست.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 347

        شخص کور می‌تواند خرید و فروش نماید مشروط بر اینکه شخصاً به طریقی غیر از معاینه یا به وسیله کس دیگر ولو طرف معامله جهل خود را مرتفع نماید.

    • role-of-daadpors

      مبحث سوم - در مبیع

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 348

        بیع چیزی که خرید و فروش آن قانوناً ممنوع است و یا چیزی که مالیت و یا منفعت عقلایی ندارد یا چیزی که بایع قدرت بر تسلیم آن‌ ندارد باطل است مگر این که مشتری خود قادر بر تَسَلُّم باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 349

        بیع مال وقف صحیح نیست مگر در موردی که بین موقوف‌ علیهم تولید اختلاف شود به نحوی که بیم سفک دماء رود یا منجر به خرابی ‌مال موقوفه گردد و همچنین در مواردی که در مبحث راجع به وقف مقرر است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 350

        مبیع ممکن است مفروز باشد یا مشاع یا مقدار معین به طور کلی از شیء متساوی‌الاجزاء و همچنین ممکن است کلی فی‌الذمه باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 351

        در صورتی که مبیع کلی یعنی صادق بر افراد عدیده باشد بیع وقتی صحیح است که مقدار و جنس و وصف مبیع ذکر بشود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 352

        بیع فضولی نافذ نیست مگر بعد از اجازه مالک به طوری که در معاملات فضولی مذکور است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 353

        هر گاه چیز معین به عنوان جنس خاصی فروخته شود و در واقع از آن جنس نباشد بیع باطل است و اگر بعضی از آن از غیر جنس باشد نسبت به آن بعض باطل است و نسبت به مابقی مشتری حق فسخ دارد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 354

        ممکن است بیع از روی نمونه به عمل آید در این صورت باید تمام مبیع مطابق نمونه تسلیم شود والا مشتری خیار فسخ خواهد‌ داشت.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 355

        اگر ملکی به شرط داشتن مساحت معین فروخته شده باشد و بعد معلوم شود که کمتر از آن مقدار است مشتری حق فسخ معامله را‌ خواهد داشت و اگر معلوم شود که بیشتر است، بایع میتواند آن را فسخ کند مگر این که در هر دو صورت، طرفین به محاسبه زیاده یا نقیصه تراضی‌ نمایند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 356

        هر چیزی که بر حسب عرف و عادت جزء یا تابع مبیع شمرده شود یا قرائن دلالت بر دخول آن در مبیع نماید داخل در بیع و متعلق به مشتری است اگرچه در عقد صریحاً ذکر نشده باشد و اگرچه متعاملین جاهل بر عرف باشند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 357

        هر چیزی که بر حسب عرف و عادت جزء یا از تابع مبیع شمرده نشود داخل در بیع نمیشود مگر این که صریحاً در عقد ذکر شده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 358

        نظر به دو ماده فوق در بیع باغ اشجار و در بیع خانه ممر و مجری و هر چه ملصق به بنا باشد به طوری که نتوان آن را بدون خرابی نقل‌ نمود متعلق به مشتری میشود و بر عکس زراعت در بیع زمین و میوه در بیع درخت و حمل در بیع حیوان متعلق به مشتری نمیشود مگر این که تصریح شده باشد یا بر حسب عرف از توابع شمرده شود. ‌در هر حال طرفین عقد میتوانند به عکس ترتیب فوق تراضی کنند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 359

        هرگاه دخول شیء در مبیع عرفاً مشکوک باشد آن شیء داخل در بیع نخواهد بود مگر آن که تصریح شده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 360

        هر چیزی که فروش آن مستقلاً جایز است استثناء آن از مبیع نیز جایز است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 361

        اگر در بیع عین معین معلوم شود که مبیع وجود نداشته بیع باطل است.

    • role-of-daadpors

      مبحث چهارم - در آثار بیع

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 362

        آثار بیعی که صحیحاً واقع شده باشد از قرار ذیل است: 1) به مجرد وقوع بیع مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن می‌شود. 2) عقد بیع بایع را ضامن درک مبیع و مشتری را ضامن درک ثمن قرار میدهد. 3) ‌عقد بیع بایع را به تسلیم مبیع ملزم مینماید. 4) ‌عقد بیع مشتری را به تادیه ثمن ملزم می‌کند.

      • role-of-daadpors

        فقره اول - در ملکیت مبیع و ثمن

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 363

          در عقد بیع وجود خیار فسخ برای متبایعین با وجود اجلی برای تسلیم مبیع یا تادیه ثمن مانع انتقال نمیشود بنابراین اگر ثمن یا مبیع‌ عین معین بوده و قبل از تسلیم آن احد متعاملین مفلس شود طرف دیگر حق مطالبه آن عین را خواهد داشت.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 364

          در بیع خیاری مالکیت از حین عقد بیع است نه از تاریخ انقضاء خیار و در بیعی که قبض شرط صحت است مثل بیع صرف انتقال از حین‌ حصول شرط است نه از حین وقوع بیع.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 365

          بیع فاسد اثری در تملک ندارد.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 366

          هر گاه کسی به بیع فاسد مالی را قبض کند باید آن را به صاحبش رد نماید و اگر تلف یا ناقص شود ضامن عین و منافع آن خواهد بود.

      • role-of-daadpors

        فقره دوم - در تسلیم

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 367

          تسلیم عبارت است از دادن مبیع به تصرف مشتری به نحوی که متمکن از انحاء تصرفات و انتفاعات باشد و قبض عبارت است از ‌استیلاء مشتری بر مبیع.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 368

          تسلیم وقتی حاصل میشود که مبیع تحت اختیار مشتری گذاشته شده باشد اگر چه مشتری آن را هنوز عملاً تصرف نکرده باشد.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 369

          تسلیم به اختلاف مبیع به کیفیات مختلفه است و باید به نحوی باشد که عرفاً آن را تسلیم گویند.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 370

          اگر طرفین معامله برای تسلیم مبیع موعدی قرار داده باشند قدرت بر تسلیم در آن موعد شرط است نه در زمان عقد.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 371

          در بیعی که موقوف به اجازه مالک است قدرت بر تسلیم در زمان اجازه معتبر است.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 372

          اگر نسبت به بعض مبیع بایع قدرت بر تسلیم داشته و نسبت به بعض دیگر نداشته باشد بیع نسبت به بعض که قدرت بر تسلیم داشته‌ صحیح است و نسبت به بعض دیگر باطل است.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 373

          اگر مبیع قبلا در تصرف مشتری بوده باشد محتاج به قبض جدید نیست و همچنین است در ثمن.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 374

          در حصول قبض اذن بایع شرط نیست و مشتری میتواند مبیع را بدون اذن قبض کند.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 375

          مبیع باید در محلی تسلیم شود که عقد بیع در آنجا واقع شده است مگر این که عرف و عادت مقتضی تسلیم در محل دیگر باشد و یا در ‌ضمن بیع محل مخصوصی برای تسلیم معین شده باشد.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 376

          در صورت تاخیر در تسلیم مبیع یا ثمن ممتنع اجبار به تسلیم میشود.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 377

          هر یک از بایع و مشتری حق دارد از تسلیم مبیع یا ثمن خودداری کند تا طرف دیگر حاضر به تسلیم شود مگر این که مبیع یا ثمن ‌موجل باشد در این صورت هر کدام از مبیع یا ثمن که حال باشد باید تسلیم شود.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 378

          اگر بایع قبل از اخذ ثمن مبیع را به میل خود تسلیم مشتری نماید حق استرداد آن را نخواهد داشت مگر به موجب فسخ در مورد خیار.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 379

          اگر مشتری ملتزم شده باشد که برای ثمن ضامن یا رهن بدهد و عمل به شرط نکند بایع حق فسخ خواهد داشت. و اگر بایع ملتزم شده‌ باشد که برای درک مبیع ضامن بدهد و عمل به شرط نکند مشتری حق فسخ دارد.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 380

          در صورتی که مشتری مفلس شود و عین مبیع نزد او موجود باشد بایع حق استرداد آن را دارد و اگر مبیع هنوز تسلیم نشده باشد‌ میتواند از تسلیم آن امتناع کند.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 381

          مخارج تسلیم مبیع از قبیل اجرت نقل آن به محل تسلیم، اجرت شمردن و وزن کردن و غیره به عهده بایع است مخارج تسلیم ثمن بر‌عهده مشتری است.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 382

          هر گاه عرف و عادت از بابت مخارج معامله یا محل تسلیم برخلاف ترتیبی باشد که ذکر شده و یا در عقد برخلاف آن شرط شده باشد ‌باید بر طبق متعارف یا مشروط در عقد رفتار شود و همچنین متبایعین میتوانند آن را به تراضی تغییر دهند.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 383

          تسلیم باید شامل آن چیزی هم باشد که اجزاء و توابع مبیع شمرده میشود.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 384

          هر گاه در حال معامله مبیع از حیث مقدار معین بوده و در وقت تسلیم کمتر از آن مقدار در آید مشتری حق دارد که بیع را فسخ کند یا‌ قیمت موجود را با تادیه حصه‌ای از ثمن به نسبت موجود قبول نماید و اگر مبیع زیاده از مقدار معین باشد زیاده مال بایع است.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 385

          اگر مبیع از قبیل خانه یا فرش باشد که تجزیه آن بدون ضرر ممکن نمیشود و به شرط بودن مقدار معین فروخته شده ولی در حین تسلیم‌ کمتر یا بیشتر در آید در صورت اولی مشتری و در صورت دوم بایع حق فسخ خواهد داشت.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 386

          اگر در مورد دو ماده قبل معامله فسخ شود بایع باید علاوه بر ثمن مخارج معامله و مصارف متعارف را که مشتری نموده است بدهد.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 387

          اگر مبیع قبل از تسلیم بدون تقصیر و اهمال از طرف بایع تلف شود بیع منفسخ و ثمن باید به مشتری مسترد گردد مگر این که بایع برای‌ تسلیم به حاکم یا قائم مقام او رجوع نموده باشد که در این صورت تلف از مال مشتری خواهد بود.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 388

          اگر قبل از تسلیم در مبیع نقصی حاصل شود مشتری حق خواهد داشت که معامله را فسخ نماید.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 389

          اگر در مورد دو ماده فوق تلف شدن مبیع یا نقص آن ناشی از عمل مشتری باشد مشتری حقی بر بایع ندارد و باید ثمن را تادیه کند.

      • role-of-daadpors

        فقره سوم - در ضمان درک

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 390

          اگر بعد از قبض ثمن مبیع کلاً یا جزائاً مستحق‌للغیر در آید بایع ضامن است اگر چه تصریح به ضمان نشده باشد.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 391

          در صورت مستحق‌ للغیر برآمدن کل یا بعض از مبیع، بایع باید ثمن مبیع را مسترد دارد و در صورت جهل مشتری به وجود فساد، بایع باید‌ از عهده غرامات وارده بر مشتری نیز برآید.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 392

          در مورد ماده قبل بایع باید از عهده تمام ثمنی که اخذ نموده است نسبت به کل یا بعض بر آید اگرچه بعد از عقد بیع به علتی از علل در‌ مبیع کسر قیمتی حاصل شده باشد.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 393

          راجع به زیادتی که از عمل مشتری در مبیع حاصل شده باشد مقررات ماده 314 مجری خواهد بود.

      • role-of-daadpors

        فقره چهارم - در تادیه ثمن

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 394

          مشتری باید ثمن را در موعد و در محل و بر طبق شرایطی که در عقد بیع مقرر شده است تادیه نماید.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 395

          اگر مشتری ثمن را در موعد مقرر تادیه نکند بایع حق خواهد داشت که بر طبق مقررات راجعه به خیار تاخیر ثمن معامله را فسخ یا از‌ حاکم اجبار مشتری را به تادیه ثمن بخواهد.

    • role-of-daadpors

      مبحث پنجم - در خیارات و احکام راجعه به آن

      • role-of-daadpors

        فقره اول - در خیارات

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 396

          خیارات از قرار ذیل‌اند: 1) خیار مجلس 2) خیار حیوان 3) خیار شرط 4) خیار تاخیر ثمن 5) خیار رویت و تخلف وصف 6) خیار غبن 7) خیار عیب 8) خیار تدلیس 9) خیار تبعض صفقه 10) خیار تخلف شرط

        • role-of-daadpors

          اول - در خیار مجلس

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 397

            هر یک از متبایعین بعد از عقد فی‌المجلس و مادام که متفرق نشده‌اند اختیار فسخ معامله را دارند.

        • role-of-daadpors

          دوم - در خیار حیوان

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 398

            اگر مبیع حیوان باشد مشتری تا سه روز از حین عقد اختیار فسخ معامله را دارد.

        • role-of-daadpors

          سوم - در خیار شرط

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 399

            در عقد بیع ممکن است شرط شود که در مدت معین برای بایع یا مشتری یا هر دو یا شخص خارجی اختیار فسخ معامله باشد.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 400

            اگر ابتداء مدت خیار ذکر نشده باشد ابتداء آن از تاریخ عقد محسوب است والا تابع قرارداد متعاملین است.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 401

            اگر برای خیار شرط مدت تعیین نشده باشد هم شرط خیار و هم بیع باطل است.

        • role-of-daadpors

          چهارم - در خیار تاخیر ثمن

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 402

            هر گاه مبیع عین خارجی و یا در حکم آن بوده و برای تادیه ثمن یا تسلیم مبیع بین متبایعین اجلی معین نشده باشد اگر سه روز از تاریخ‌ بیع بگذرد و در این مدت نه بایع مبیع را تسلیم مشتری نماید و نه مشتری تمام ثمن را به بایع بدهد بایع مختار در فسخ معامله میشود.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 403

            اگر بایع به نحوی از انحاء مطالبه ثمن نماید و به قرائن معلوم گردد که مقصود التزام به بیع بوده است خیار او ساقط خواهد شد.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 404

            هر گاه بایع در ظرف سه روز از تاریخ بیع تمام مبیع را تسلیم مشتری کند یا مشتری تمام ثمن را به بایع بدهد دیگر برای بایع اختیار فسخ نخواهد بود اگرچه ثانیاً به نحوی از انحاء مبیع به بایع و ثمن به مشتری برگشته باشد.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 405

            اگر مشتری ثمن را حاضر کرد که بدهد و بایع از اخذ آن امتناع نمود خیار فسخ نخواهد داشت.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 406

            خیار تاخیر مخصوص بایع است و برای مشتری از جهت تاخیر در تسلیم مبیع این اختیار نمی‌باشد.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 407

            تسلیم بعض ثمن یا دادن آن به کسی که حق قبض ندارد خیار بایع را ساقط نمی‌کند.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 408

            اگر مشتری برای ثمن ضامن بدهد یا بایع ثمن را حواله دهد بعد از تحقیق حواله خیار تاخیر ساقط میشود.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 409

            هر گاه مبیع از چیزهایی باشد که در کمتر از سه روز فاسد و یا کم قیمت می‌شود ابتداء خیار از زمانی است که مبیع مشرف به فساد یا ‌کسر قیمت می‌گردد.

        • role-of-daadpors

          پنجم - در خیار رویت و تخلف وصف

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 410

            هر گاه کسی مالی را ندیده و آن را فقط به وصف بخرد بعد از دیدن اگر دارای اوصافی که ذکر شده است نباشد مختار میشود که بیع را فسخ کند یا به همان نحو که هست قبول نماید.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 411

            اگر بایع مبیع را ندیده ولی مشتری آن را دیده باشد و مبیع غیر اوصافی که ذکر شده است دارا باشد فقط بایع خیار فسخ خواهد داشت.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 412

            هر گاه مشتری بعضی از مبیع را دیده و بعض دیگر را به وصف یا از روی نمونه خریده باشد و آن بعض مطابق وصف یا نمونه نباشد ‌میتواند تمام مبیع را رد کند یا تمام آن را قبول نماید.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 413

            هر گاه یکی از متبایعین مالی را سابقاً دیده و به اعتماد رویت سابق معامله کند و بعد از رویت معلوم شود که مال مزبور اوصاف سابقه را ندارد اختیار فسخ خواهد داشت.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 414

            در بیع کلی خیار رویت نیست و بایع باید جنسی بدهد که مطابق با اوصاف مقرره بین طرفین باشد.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 415

            خیار رویت و تخلف وصف بعد از رویت فوری است.

        • role-of-daadpors

          ششم - در خیار غبن

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 416

            هر یک از متعاملین که در معامله غبن فاحش داشته باشد بعد از علم به غبن میتواند معامله را فسخ کند.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 417

            غبن در صورتی فاحش است که عرفاً قابل مسامحه نباشد.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 418

            اگر مغبون در حین معامله عالم به قیمت عادله بوده است خیار فسخ نخواهد داشت.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 419

            در تعیین مقدار غبن شرایط معامله نیز باید منظور گردد.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 420

            خیار غبن بعد از علم به غبن فوری است.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 421

            اگر کسی که طرف خود را مغبون کرده است تفاوت قیمت را بدهد خیار غبن ساقط نمیشود مگر اینکه مغبون به اخذ تفاوت قیمت ‌راضی گردد.

        • role-of-daadpors

          هفتم-خیار عیب

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 422

            اگر بعد از معامله ظاهر شود که مبیع معیوب بوده مشتری مختار است در قبول مبیع معیوب با اخذ ارش یا فسخ معامله.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 423

            خیار عیب وقتی برای مشتری ثابت میشود که عیب مخفی و موجود در حین عقد باشد.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 424

            عیب وقتی مخفی محسوب است که مشتری در زمان بیع عالم به آن نبوده است اعم از اینکه این عدم علم ناشی از آن باشد که عیب ‌واقعاً مستور بوده است یا اینکه ظاهر بوده ولی مشتری ملتفت آن نشده است.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 425

            عیبی که بعد از بیع و قبل از قبض در مبیع حادث شود در حکم عیب سابق است.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 426

            تشخیص عیب بر حسب عرف و عادت میشود و بنابراین ممکن است بر حسب ازمنه و امکنه مختلف شود.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 427

            اگر در مورد ظهور عیب مشتری اختیار ارش کند تفاوتی که باید به او داده شود به طریق ذیل معین میگردد: ‌قیمت حقیقی مبیع در حال بی‌عیبی و قیمت حقیقی آن در حال معیوبی به توسط اهل خبره معین شود. ‌اگر قیمت آن در حال بی‌عیبی مساوی با قیمتی باشد که در زمان بیع بین طرفین مقرر شده است تفاوت بین این قیمت و قیمت مبیع در حال معیوبی ‌مقدار ارش خواهد بود. ‌و اگر قیمت مبیع در حال بی‌عیبی کمتر یا زیادتر از ثمن معامله باشد نسبت بین قیمت مبیع در حال معیوبی و قیمت آن در حال بی‌عیبی معین شده و بایع باید از ثمن مقرر به همان نسبت نگاه داشته و بقیه را به عنوان ارش به مشتری رد کند.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 428

            در صورت اختلاف بین اهل خبره حد وسط قیمت‌ها معتبر است.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 429

            در موارد ذیل مشتری نمیتواند بیع را فسخ کند و فقط میتواند ارش بگیرد: 1- در صورت تلف شدن مبیع نزد مشتری یا منتقل کردن آن به غیر. 2- در صورتی که تغییری در مبیع پیدا شود اعم از اینکه تغییر به فعل مشتری باشد یا نه. 3 -در صورتی که بعد از قبض مبیع عیب دیگری در آن حادث شود مگر اینکه در زمان خیار مختص به مشتری حادث شده باشد که در اینصورت ‌مانع از فسخ و رد نیست.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 430

            اگر عیب حادث بعد از قبض در نتیجه عیب قدیم باشد مشتری حق رد را نیز خواهد داشت.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 431

            در صورتی که در یک عقد چند چیز فروخته شود بدون اینکه قیمت هر یک علیحده معین شده باشد و بعضی از آنها معیوب درآید‌ مشتری باید تمام آن را رد کند و ثمن را مسترد دارد یا تمام را نگه دارد و ارش بگیرد و تبعیض نمیتواند بکند مگر به رضای بایع.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 432

            در صورتی که در یک عقد بایع یک نفر و مشتری متعدد باشد و در مبیع عیبی ظاهر شود یکی از مشتری‌ها نمیتواند سهم خود را به تنهایی رد کند و دیگری سهم خود را نگاه دارد مگر با رضای بایع و بنابراین اگر در رد مبیع اتفاق نکردند فقط هر یک از آن‌ها حق ارش خواهد داشت.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 433

            اگر در یک عقد بایع متعدد باشد مشتری میتواند سهم یکی را رد و دیگری را با اخذ ارش قبول کند.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 434

            اگر ظاهر شود که مبیع معیوب اصلاً مالیت و قیمت نداشته بیع باطل است و اگر بعض مبیع قیمت نداشته باشد بیع نسبت به آن بعض ‌باطل است و مشتری نسبت به باقی از جهت تبعض صفقه اختیار فسخ دارد.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 435

            خیار عیب بعد از علم به آن فوری است.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 436

            اگر بایع از عیوب مبیع تبری کرده باشد به اینکه عهده عیوب را از خود سلب کرده یا با تمام عیوب بفروشد مشتری در صورت ظهور عیب حق رجوع به بایع نخواهد داشت و اگر بایع از عیب خاصی تبری کرده باشد فقط نسبت به همان عیب حق مراجعه ندارد.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 437

            از حیث احکام عیب، ثمن شخصی مثل مبیع شخصی است.

        • role-of-daadpors

          هشتم - در خیار تدلیس

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 438

            تدلیس عبارت است از عملیاتی که موجب فریب طرف معامله شود.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 439

            اگر بایع تدلیس نموده باشد مشتری حق فسخ بیع را خواهد داشت و همچنین است بایع نسبت به ثمن شخصی در صورت تدلیس‌ مشتری.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 440

            خیار تدلیس بعد از علم به آن فوری است.

        • role-of-daadpors

          نهم - در خیار تبعض صفقه

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 441

            خیار تبعض صفقه وقتی حاصل میشود که عقد بیع نسبت به بعض مبیع به جهتی از جهات باطل باشد در این صورت مشتری حق ‌خواهد داشت بیع را فسخ نماید یا به نسبت قسمتی که بیع واقع شده است قبول کند و نسبت به قسمتی که بیع باطل بوده است ثمن را استرداد کند.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 442

            در مورد تبعض صفقه قسمتی از ثمن که باید به مشتری برگردد به طریق ذیل حساب میشود: ‌آن قسمت از مبیع که به ملکیت مشتری قرار گرفته منفرداً قیمت میشود و هر نسبتی که بین قیمت مزبور و قیمتی که مجموع مبیع در حال اجتماع دارد‌ پیدا شود به همان نسبت از ثمن را بایع نگاه داشته و بقیه را باید به مشتری رد نماید.

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 443

            تبعض صفقه وقتی موجب خیار است که مشتری در حین معامله عالم به آن نباشد ولی در هر حال ثمن تقسیط می‌شود.

        • role-of-daadpors

          دهم - در خیار تخلف شرط

          • گروه وکلای دادپرس

            ماده 444

            احکام خیار تخلف شرط به طوری است که در مواد 234 الی 245 ذکر شده است.

      • role-of-daadpors

        فقره دوم - در احکام خیارات به طور کلی

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 445

          هر یک از خیارات بعد از فوت منتقل به وراث می‌شود.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 446

          خیار شرط ممکن است به قید مباشرت و اختصاص به شخص مشروط ‌له قرار داده شود در این صورت منتقل به وراث نخواهد شد.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 447

          هر گاه شرط خیار برای شخصی غیر از متعاملین شده باشد منتقل به ورثه نخواهد شد.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 448

          سقوط تمام یا بعضی از خیارات را میتوان در ضمن عقد شرط نمود.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 449

          فسخ به هر لفظ یا فعلی که دلالت بر آن نماید حاصل میشود.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 450

          تصرفاتی که نوعاً کاشف از رضای معامله باشد امضای فعلی است مثل آن که مشتری که خیار دارد با علم به خیار مبیع را بفروشد یا رهن ‌بگذارد.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 451

          تصرفاتی که نوعاً کاشف از بهم زدن معامله باشد فسخ فعلی است.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 452

          اگر متعاملین هر دو خیار داشته باشند و یکی از آن‌ها امضا کند و دیگری فسخ نماید معامله منفسخ میشود.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 453

          در خیار مجلس و حیوان و شرط اگر مبیع بعد از تسلیم و در زمان خیار بایع یا متعاملین تلف یا ناقص شود بر عهده مشتری است و اگر ‌خیار مختص مشتری باشد تلف یا نقص به عهده بایع است.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 454

          هر گاه مشتری مبیع را اجاره داده باشد و بیع فسخ شود اجاره باطل نمیشود مگر اینکه عدم تصرفات ناقله در عین و منفعت بر مشتری ‌صریحاً یا ضمناً شرط شده که در این صورت اجاره باطل است.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 455

          اگر پس از عقد بیع مشتری تمام یا قسمتی از مبیع را متعلق حق غیر قرار دهد مثل اینکه نزد کسی رهن گذارد فسخ معامله موجب زوال ‌حق شخص مزبور نخواهد شد مگر اینکه شرط خلاف شده باشد.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 456

          تمام انواع خیار در جمیع معاملات لازمه ممکن است موجود باشد مگر خیار مجلس و حیوان و تاخیر ثمن که مخصوص بیع است.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 457

          هر بیع لازم است مگر اینکه یکی از خیارات در آن ثابت شود.

  • role-of-daadpors

    فصل دوم - در بیع شرط

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده 458

      در عقد بیع متعاملین میتوانند شرط نمایند که هر گاه بایع در مدت معینی تمام مثل ثمن را به مشتری رد کند خیار فسخ معامله را نسبت ‌به تمام مبیع داشته باشد و همچنین میتوانند شرط کنند که هر گاه بعض مثل ثمن را رد کرد خیار فسخ معامله را نسبت ‌به تمام یا بعض مبیع داشته باشد‌ در هر حال حق خیار تابع قرار داد متعاملین خواهد بود و هر گاه نسبت ‌به ثمن قید تمام یا بعض نشده باشد خیار ثابت نخواهد بود مگر با رد تمام ثمن.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده 459

      در بیع شرط به مجرد عقد مبیع ملک مشتری میشود با قید خیار برای بایع بنابراین اگر بایع به شرایطی که بین او و مشتری برای ‌استرداد مبیع مقرر شده است عمل ننماید بیع قطعی شده و مشتری مالک قطعی مبیع میگردد و اگر بالعکس بایع به شرایط مزبوره عمل ننماید و مبیع را‌ استرداد کند از حین فسخ مبیع مال بایع خواهد شد ولی نمائات و منافع حاصله از حین عقد تا حین فسخ مال مشتری است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده 460

      در بیع شرط مشتری نمیتواند در مبیع تصرفی که منافی خیار باشد از قبیل نقل و انتقال و غیره بنماید.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده 461

      اگر مشتری در زمان خیار از اخذ ثمن امتناع کند بایع میتواند با تسلیم ثمن به حاکم یا قائم مقام او معامله را فسخ کند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده 462

      اگر مبیع به شرط به واسطه فوت مشتری به ورثه او منتقل شود حق فسخ بیع در مقابل ورثه به همان ترتیبی که بوده است باقی خواهد‌ بود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده 463

      اگر در بیع شرط معلوم شود که قصد بایع حقیقت بیع نبوده است احکام بیع در آن مجری نخواهد بود.

  • role-of-daadpors

    فصل سوم - در معاوضه

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده 464

      معاوضه عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی میدهد به عوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ میکند بدون ملاحظه اینکه یکی از عوضین مبیع و دیگری ثمن باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده 465

      در معاوضه احکام خاصه بیع جاری نیست.

  • role-of-daadpors

    فصل چهارم - در اجاره

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده 466

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده 467

      مورد اجاره ممکن است اشیاء یا حیوان یا انسان باشد.

    • role-of-daadpors

      مبحث اول - در اجاره‌ی اشیا

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 468

        در اجاره اشیاء مدت اجاره باید معین شود والا اجاره باطل است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 469

        مدت اجاره از روزی شروع میشود که بین طرفین مقرر شده است و اگر در عقد اجاره ابتدای مدت ذکر نشده باشد از وقت عقد ‌محسوب است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 470

        در صحت اجاره قدرت بر تسلیم عین مستاجره شرط است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 471

        برای صحت اجاره باید انتفاع از عین مستاجره با بقای اصل آن ممکن باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 472

        عین مستاجره باید معین باشد و اجاره عین مجهول یا مردد باطل است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 473

        لازم نیست که موجر مالک عین مستاجره باشد ولی باید مالک منافع آن باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 474

        مستاجر میتواند عین مستاجره را به دیگری اجاره بدهد مگر اینکه در عقد اجاره خلاف آن شرط شده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 475

        اجاره مال مشاع جائز است لیکن تسلیم عین مستاجره موقوف است به اذن شریک.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 476

        موجر باید عین مستاجره را تسلیم مستاجر کند و در صورت امتناع موجر اجبار میشود و در صورت تعذر اجبار مستاجر خیار فسخ ‌دارد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 477

        موجر باید عین مستاجره را در حالتی تسلیم نماید که مستاجر بتواند استفاده مطلوبه از آن را بکند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 478

        هر گاه معلوم شود عین مستاجره در حال اجاره معیوب بوده مستاجر میتواند اجاره را فسخ کند یا به همان نحوی که بوده است اجاره را‌ با تمام اجرت قبول کند ولی اگر موجر رفع عیب کند به نحوی که به مستاجر ضرری نرسد مستاجر حق فسخ ندارد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 479

        عیبی که موجب فسخ اجاره میشود عیبی است که موجب نقصان منفعت یا صعوبت در انتفاع باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 480

        عیبی که بعد از عقد و قبل از قبض منفعت در عین مستاجره حادث شود موجب خیار است و اگر عیب در اثناء مدت اجاره حادث شود ‌نسبت به بقیه مدت خیار ثابت است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 481

        هر گاه عین مستاجره به واسطه عیب از قابلیت انتفاع خارج شده و نتوان رفع عیب نمود اجاره باطل میشود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 482

        اگر مورد اجاره عین کلی باشد و فردی که موجر داده معیوب درآید مستاجر حق فسخ ندارد و میتواند موجر را مجبور به تبدیل آن‌ نماید و اگر تبدیل آن ممکن نباشد حق فسخ خواهد داشت.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 483

        اگر در مدت اجاره عین مستاجره به واسطه حادثه کلاً یا بعضاً تلف شود از زمان تلف نسبت به مقدار تلف شده منفسخ میشود و در صورت تلف بعض آن مستاجر حق دارد اجاره را نسبت به بقیه فسخ کند یا فقط مطالبه تقلیل نسبی مال‌الاجاره نماید.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 484

        موجر نمیتواند در مدت اجاره در عین مستاجره تغییری دهد که منافی مقصود مستاجر از استیجار باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 485

        اگر در مدت اجاره در عین مستاجره تعمیراتی لازم آید که تاخیر در آن موجب ضرر موجر باشد مستاجر نمیتواند مانع تعمیرات مزبوره‌ گردد اگر چه در مدت تمام یا قسمتی از زمان تعمیر نتواند از عین مستاجره کلاً یا بعضاً استفاده نماید در این صورت حق فسخ اجاره را خواهد داشت.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 486

        تعمیرات و کلیه مخارجی که در عین مستاجره برای امکان انتفاع از آن لازم است به عهده مالک است مگر آنکه شرط خلاف شده یا‌ عرف بلد بر خلاف آن جاری باشد و همچنین است آلات و ادواتی که برای امکان انتفاع از عین مستاجره لازم میباشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 487

        هر گاه مستاجر نسبت به عین مستاجره تعدی یا تفریط نماید و موجر قادر بر منع آن نباشد موجر حق فسخ دارد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 488

        اگر شخص ثالثی بدون ادعای حقی در عین مستاجره یا منافع آن مزاحم مستاجر گردد در صورتی که قبل از قبض باشد مستاجر حق فسخ ‌دارد و اگر فسخ ننمود میتواند برای رفع مزاحمت و مطالبه اجرت‌المثل به خود مزاحم رجوع کند و اگر مزاحمت بعد از قبض واقع شود حق فسخ ندارد ‌و فقط میتواند به مزاحم رجوع کند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 489

        اگر شخصی که مزاحمت مینماید مدعی حق نسبت به عین مستاجره یا منافع آن باشد مزاحم نمیتواند عین مزبور را از ید مستاجر ‌انتزاع نماید مگر بعد از اثبات حق با طرفیت مالک و مستاجر هر دو.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 490

        مستاجر باید: اولاً- در استعمال عین مستاجره به نحو متعارف رفتار کرده و تعدی یا تفریط نکند. ثانیاً- عین مستاجره برای همان مصرفی که در اجاره مقرر شده و در صورت عدم تعیین در منافع مقصوده که از اوضاع و احوال استنباط میشود ‌استعمال نماید. ثالثاً- مال‌الاجاره را در مواعدی که بین طرفین مقرر است تادیه کند و در صورت عدم تعیین موعد نقداً باید بپردازد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 491

        اگر منفعتی که در اجاره تعیین شده است به خصوصیت آن منظور نبوده مستاجر میتواند استفاده منفعتی کند که از حیث ضرر مساوی یا ‌کمتر از منفعت معینه باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 492

        اگر مستاجر عین مستاجره را در غیر موردی که در اجاره ذکر شده باشد یا از اوضاع و احوال استنباط میشود استعمال کند و منع آن ‌ممکن نباشد موجر حق فسخ اجاره را خواهد داشت.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 493

        مستاجر نسبت به عین مستاجره ضامن نیست به این معنی که اگر عین مستاجره بدون تفریط یا تعدی او کلاً یا بعضاً تلف شود مسئول نخواهد بود ولی اگر مستاجر تفریط یا تعدی نماید ضامن است اگر چه نقص در ‌نتیجه تفریط یا تعدی حاصل نشده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 494

        عقد اجاره به محض انقضاء مدت برطرف میشود و اگر پس از انقضاء آن مستاجر عین مستاجره را بدون اذن مالک مدتی در تصرف‌ خود نگاه دارد موجر برای مدت مزبور مستحق اجرت‌المثل خواهد بود اگرچه مستاجر استیفاء منفعت نکرده باشد و اگر با اجازه مالک در تصرف نگه دارد وقتی باید اجرت‌المثل بدهد که استیفاء منفعت کرده باشد مگر اینکه مالک اجازه داده باشد که مجاناً استفاده نماید.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 495

        اگر برای تادیه مال‌الاجاره ضامنی داده شده باشد ضامن مسئول اجرت‌المثل مذکور در ماده فوق نخواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 496

        عقد اجاره به واسطه تلف شدن عین مستاجره از تاریخ تلف باطل می‌شود و نسبت به تخلف از شرایطی که بین موجر و مستاجر مقرر‌ است خیار فسخ از تاریخ تخلف ثابت میگردد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 497

        عقد اجاره به واسطه فوت موجر یا مستاجر باطل نمیشود ولیکن اگر موجر فقط برای مدت عمر خود مالک منافع عین مستاجره بوده ‌است اجاره به فوت موجر باطل میشود. اگر شرط مباشرت مستاجر شده باشد به فوت مستاجر باطل میگردد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 498

        اگر عین مستاجره به دیگری منتقل شود اجاره به حال خود باقی است مگر اینکه موجر حق فسخ در صورت نقل را برای خود شرط ‌کرده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 499

        هر گاه متولی با ملاحظه صرفه وقف مال موقوفه را اجاره دهد اجاره به فوت او باطل نمیگردد

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 500

        در بیع شرط مشتری میتواند مبیع را برای مدتی که بایع حق خیار ندارد اجاره دهد و اگر اجاره منافی با خیار بایع باشد به وسیله جعل ‌خیار یا نحو آن حق بایع را محفوظ دارد والا اجاره تا حدی که منافی با حق بایع باشد باطل خواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 501

        اگر در عقد اجاره مدت به طور صریح ذکر نشده و مال‌الاجاره هم از قرار روز یا ماه یا سالی فلان مبلغ معین شده باشد اجاره برای یک روز یا یک ماه یا یک سال صحیح خواهد بود و اگر مستاجر عین مستاجره را بیش از مدت‌های مزبوره در تصرف خود نگاه دارد و موجر هم تخلیه ید او را‌ نخواهد موجر به موجب مراضات حاصله برای بقیه مدت و به نسبت زمان تصرف مستحق اجرت مقرر بین طرفین خواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 502

        اگر مستاجر در عین مستاجره بدون اذن موجر تعمیراتی نماید حق مطالبه قیمت آن را نخواهد داشت.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 503

        هر گاه مستاجر بدون اجازه موجر در خانه یا زمینی که اجاره کرده وضع بنا یا غرس اشجار کند هر یک از موجر و مستاجر حق دارد هر‌ وقت بخواهد بنا را خراب یا درخت را قطع نماید در این صورت اگر در عین مستاجره نقصی حاصل شود بر عهده مستاجر است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 504

        هر گاه مستاجر به موجب عقد اجاره مجاز در بنا یا غرس بوده موجر نمیتواند مستاجر را به خراب کردن یا کندن آن اجبار کند و بعد از‌ انقضاء مدت اگر بنا یا درخت در تصرف مستاجر باقی بماند موجر حق مطالبه اجرت‌المثل زمین را خواهد داشت و اگر در تصرف موجر باشد مستاجر ‌حق مطالبه اجرت‌المثل بنا یا درخت را خواهد داشت.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 505

        اقساط مال‌الاجاره که به علت نرسیدن موعد پرداخت آن بر ذمه مستاجر مستقر نشده است به موت او حال نمیشود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 506

        در اجاره عقار آفت زراعت از هر قبیل که باشد به عهده مستاجر است مگر اینکه در عقد اجاره طور دیگر شرط شده باشد.

    • role-of-daadpors

      مبحث دوم - در اجاره‌ی حیوانات

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 507

        در اجاره حیوان تعیین منفعت یا به تعیین مدت اجاره است یا به بیان مسافت و محلی که راکب یا محمول باید به آنجا حمل شود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 508

        در موردی که منفعت به بیان مدت اجاره معلوم شود تعیین راکب یا محمول لازم نیست ولی مستاجر نمیتواند زیاده بر مقدار متعارف ‌حمل کند و اگر منفعت به بیان مسافت و محل معین شده باشد تعیین راکب یا محمول لازم است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 509

        در اجاره حیوان ممکن است شرط شود که اگر موجر در وقت معین محمول را به مقصد نرساند مقدار معینی از مال‌الاجاره کم شود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 510

        در اجاره حیوان لازم نیست که عین مستاجره حیوان معینی باشد بلکه تعیین آن به نوع معینی کافی خواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 511

        حیوانی که مورد اجاره است باید برای همان مقصودی استعمال شود که قصد طرفین بوده است بنابراین حیوانی که برای سواری اجاره‌ شده است نمی‌توان برای بارکشی استعمال نمود.

    • role-of-daadpors

      مبحث سوم - در اجاره‌ی اشخاص

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 512

        در اجاره اشخاص کسی که اجاره میکند مستاجر و کسی که مورد اجاره واقع میشود اجیر و مال‌الاجاره اجرت نامیده می‌شود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 513

        اقسام عمده اجاره اشخاص از قرار ذیل است: 1) اجاره خدمه و کارگران از هر قبیل. 2) اجاره متصدیان حمل و نقل اشخاص یا مال‌التجاره اعم از راه خشکی یا آب یا هوا.

      • role-of-daadpors

        فقره اول - در اجاره‌ی خدمه و کارگر

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 514

          خادم یا کارگر نمی‌تواند اجیر شود مگر برای مدت معینی یا برای انجام امر معینی.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 515

          اگر کسی بدون تعیین انتهاء مدت اجیر شود مدت اجاره محدود خواهد بود به مدتی که مزد از قرار آن معین شده است بنابراین اگر مزد ‌اجیر از قرار روز یا هفته یا ماه یا سالی فلان مبلغ معین شده باشد مدت اجاره محدود به یک روز یا یک هفته یا یک ماه یا یک سال خواهد بود و پس از‌ انقضاء مدت مزبور اجاره برطرف میشود ولی اگر پس از انقضاء مدت اجیر به خدمت خود دوام دهد و موجر او را نگاه دارد اجیر نظر به مراضات حاصله به همان طوری که در زمان اجاره بین او و موجر مقرر بود مستحق اجرت خواهد شد.

      • role-of-daadpors

        فقره دوم - در اجاره‌ی متصدی حمل و نقل

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 516

          تعهدات متصدیان حمل و نقل، اعم از اینکه از راه خشکی یا آب یا هوا باشد برای حفاظت و نگاهداری اشیایی که به آن‌ها سپرده می‌شود ‌همان است که برای امانتداران مقرر است. بنابراین در صورت تفریط یا تعدی، مسئول تلف یا ضایع شدن اشیایی خواهند بود که برای حمل به آن‌ها داده ‌‌‌می‌شود و این مسئولیت از تاریخ تحویل اشیا به آنان خواهد بود.

        • گروه وکلای دادپرس

          ماده 517

          مفاد ماده 509 در مورد متصدیان حمل و نقل نیز مجری خواهد بود.

  • role-of-daadpors

    فصل پنجم - در مزارعه و مساقات

    • role-of-daadpors

      مبحث اول - در مزارعه

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 518

        مزارعه عقدی است که به موجب آن احد طرفین زمینی را برای مدت معینی به طرف دیگر میدهد که آن را زراعت کرده و حاصل را‌ تقسیم کنند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 519

        در عقد مزارعه حصه هر یک از مزارع و عامل باید به نحو اشاعه از قبیل ربع یا ثلث یا نصف و غیره معین گردد و اگر به نحو دیگر باشد ‌احکام مزارعه جاری نخواهد شد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 520

        در مزارعه جائز است شرط شود که یکی از دو طرف علاوه بر حصه از حاصل مال دیگری نیز به طرف مقابل بدهد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 521

        در عقد مزارعه ممکن است هر یک از بذر و عوامل مال مزارع باشد یا عامل در این صورت نیز حصه مشاع هر یک از طرفین بر طبق‌ قرارداد یا عرف بلد خواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 522

        در عقد مزارعه لازم نیست که متصرف زمین مالک آن هم باشد ولی لازم است که مالک منافع بوده باشد یا به عنوانی از عناوین از قبیل ‌ولایت و غیره حق تصرف در آن را داشته باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 523

        زمینی که مورد مزارعه است باید برای زرع مقصود قابل باشد اگرچه محتاج به اصلاح یا تحصیل آب باشد و اگر زرع محتاج به عملیاتی‌ باشد از قبیل حفر نهر یا چاه و غیره و عامل در حین عقد جاهل به آن بوده باشد حق فسخ معامله را خواهد داشت.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 524

        نوع زرع باید در عقد مزارعه معین باشد مگر اینکه بر حسب عرف بلد معلوم و یا عقد برای مطلق زراعت بوده باشد در صورت اخیر‌ عامل در اختیار نوع زراعت مختار خواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 525

        عقد مزارعه عقدی است لازم.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 526

        هر یک از مالک، عامل و مزارع میتواند در صورت غبن معامله را فسخ کند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 527

        هر گاه زمین به واسطه فقدان آب یا علل دیگر از این قبیل از قابلیت انتفاع خارج شود و رفع مانع ممکن نباشد عقد مزارعه منفسخ‌ میشود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 528

        اگر شخص ثالثی قبل از اینکه زمین مورد مزارعه تسلیم عامل شود آن را غصب کند عامل مختار بر فسخ میشود ولی اگر غصب بعد از‌ تسلیم واقع شود حق فسخ ندارد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 529

        عقد مزارعه به فوت متعاملین یا احد آنها باطل نمی‌شود مگر اینکه مباشرت عامل شرط شده باشد در این صورت به فوت او منفسخ ‌میشود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 530

        هر گاه کسی به مدت عمر خود مالک منافع زمینی بوده و آن را به مزارعه داده باشد عقد مزارعه به فوت او منفسخ میشود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 531

        بعد از ظهور ثمره زرع، عامل مالک حصه خود از آن میشود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 532

        در عقد مزارعه اگر شرط شود که تمام ثمره مال مزارع یا عامل تنها باشد عقد باطل است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 533

        اگر عقد مزارعه به علتی باطل شود تمام حاصل مال صاحب بذر است و طرف دیگر که مالک زمین یا آب یا صاحب عمل بوده است به نسبت آنچه که مالک بوده مستحق اجرت‌المثل خواهد بود. اگر بذر مشترک بین مزارع و عامل باشد حاصل و اجرت‌المثل نیز به نسبت بذر بین آنها ‌تقسیم میشود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 534

        هر گاه عامل در اثناء یا در ابتداء عمل آن را ترک کند و کسی نباشد که عمل را به جای او انجام دهد حاکم به تقاضای مزارع عامل را اجبار ‌به انجام میکند و یا عمل را به خرج عامل ادامه میدهد و در صورت عدم امکان مزارع حق فسخ دارد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 535

        اگر عامل زراعت نکند و مدت منقضی شود مزارع مستحق اجرت‌المثل است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 536

        هر گاه عامل به طور متعارف مواظبت در زراعت ننماید و از این حیث حاصل کم شود یا ضرر دیگر متوجه مزارع گردد عامل ضامن‌ تفاوت خواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 537

        هر گاه در عقد مزارعه زرع معینی قید شده باشد و عامل غیر آن را زرع نماید مزارعه باطل و بر طبق ماده 533 رفتار میشود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 538

        هر گاه مزارعه در اثناء مدت قبل از ظهور ثمره فسخ شود حاصل مال مالک بذر است و طرف دیگر مستحق اجرت‌المثل خواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 539

        هر گاه مزارعه بعد از ظهور ثمره فسخ شود هر یک از مزارع و عامل به نسبتی که بین آنها مقرر بوده شریک در ثمره هستند لیکن از تاریخ ‌فسخ تا برداشت حاصل هر یک به اخذ اجرت‌المثل زمین و عمل و سایر مصالح‌الاملاک خود که به حصه مقرر به طرف دیگر تعلق میگیرد مستحق‌ خواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 540

        هر گاه مدت مزارعه منقضی شود و اتفاقاً زرع نرسیده باشد مزارع حق دارد که زراعت را ازاله کند یا آن را به اخذ اجر‌المثل ابقاء نماید.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 541

        عامل میتواند برای زراعت اجیر بگیرد یا با دیگری شریک شود ولی برای انتقال معامله یا تسلیم زمین به دیگری رضای مزارع لازم‌ است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 542

        خراج زمین به عهده مالک است مگر اینکه خلاف آن شرط شده باشد سایر مخارج زمین بر حسب تعیین طرفین یا متعارف است.

    • role-of-daadpors

      مبحث دوم - در مساقات

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 543

        مساقات معامله‌ای است که بین صاحب درخت و امثال آن با عامل در مقابل حصه مشاع معین از ثمره واقع می‌شود و ثمره اعم است از‌ میوه و برگ و گل و غیر آن.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 544

        در هر مورد که مساقات باطل باشد یا فسخ شود تمام ثمره مال مالک است و عامل مستحق اجرت‌المثل خواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده 545

        مقررات راجعه به مزارعه که در مبحث قبل ذکر شده است در مورد عقد مساقات نیز مرعی خواهد بود مگر اینکه عامل نمیتواند بدون ‌اجازه مالک معامله را به دیگری واگذار یا با دیگری شرکت نماید.

  • role-of-daadpors

    فصل ششم - در مضاربه

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده546

      مضاربه عقدی است که به موجب آن احد متعاملین سرمایه میدهد با قید اینکه طرف دیگر با آن تجارت کرده و در سود آن شریک ‌باشند صاحب سرمایه مالک و عامل مضارب نامیده میشود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده547

      سرمایه باید وجه نقد باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده548

      حصه هر یک از مالک و مضارب در منافع باید جزء مشاع از کل از قبیل ربع یا ثلث و غیره باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده549

      حصه‌های مزبوره در ماده فوق باید در عقد مضاربه معین شود مگر اینکه در عرف منجزاً معلوم بوده و سکوت در عقد منصرف به آن گردد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده550

      مضاربه عقدی است جائز.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده551

      عقد مضاربه به یکی از علل ذیل منفسخ میشود: 1) در صورت موت یا جنون یا سفه احد طرفین. 2) در صورت مفلس شدن مالک. 3) در صورت تلف شدن تمام سرمایه و ربح. 4) ‌در صورت عدم امکان تجارتی که منظور طرفین بوده.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده552

      هر گاه در مضاربه برای تجارت مدت معین شده باشد تعیین مدت موجب لزوم عقد نمیشود لیکن پس از انقضاء مدت مضارب‌ نمیتواند معامله بکند مگر با اجازه جدید مالک.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده553

      در صورتی که مضاربه مطلق باشد یعنی تجارت خاصی شرط نشده باشد عامل میتواند هر قسم تجارتی را که صلاح بداند بنماید ولی ‌در طرز تجارت باید متعارف را رعایت کند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده554

      مضارب نمیتواند نسبت به همان سرمایه با دیگری مضاربه کند یا آن را به غیر واگذار نماید مگر با اجازه مالک.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده555

      مضارب باید اعمالی را که برای نوع تجارت متعارف و معمول بلد و زمان است بجا آورد ولی اگر اعمالی را که بر طبق عرف بایستی به اجیر رجوع کند خود شخصاً انجام دهد مستحق اجرت آن نخواهد بود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده556

      مضارب در حکم امین است و ضامن مال مضاربه نمیشود مگر در صورت تفریط یا تعدی.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده557

      اگر کسی مالی برای تجارت بدهد و قرار گذارد که تمام منافع مال مالک باشد در این صورت معامله مضاربه محسوب نمیشود و عامل ‌مستحق اجرت‌المثل خواهد بود مگر اینکه معلوم شود که عامل عمل را تبرعاً انجام داده است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده558

      اگر شرط شود که مضارب ضامن سرمایه خواهد بود و یا خسارات حاصله از تجارت متوجه مالک نخواهد شد عقد باطل است مگر اینکه به طور لزوم شرط شده باشد که مضارب از مال خود به مقدار خسارت یا تلف مجاناً به مالک تملیک کند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده559

      در حساب جاری یا حساب به مدت ممکن است با رعایت شرط قسمت اخیر ماده قبل احکام مضاربه جاری و حق‌المضاربه به آن تعلق‌ بگیرد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده560

      به غیر از آنکه فوقاً مذکور شد مضاربه تابع شرایط و مقرراتی است که به موجب عقد بین طرفین مقرر است.

  • role-of-daadpors

    فصل هفتم - در جعاله

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده561

      جعاله عبارت است از التزام شخصی به اداء اجرت معلوم در مقابل عملی اعم از اینکه طرف معین باشد یا غیر معین.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده562

      در جعاله ملتزم را جاعل و طرف را عامل و اجرت را جعل میگویند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده563

      در جعاله معلوم بودن اجرت من‌جمیع‌الجهات لازم نیست بنابراین اگر کسی ملتزم شود که هر کس گم شده او را پیدا کند حصه مشاع ‌معینی از آن مال او خواهد بود جعاله صحیح است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده564

      در جعاله گذشته از عدم لزوم تعیین عامل ممکن است عمل هم مردد و کیفیات آن نامعلوم باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده565

      جعاله تعهدی است جائز و مادامی که عمل به اتمام نرسیده است هر یک از طرفین میتوانند رجوع کنند ولی اگر جاعل در اثناء عمل ‌رجوع نماید باید اجرت‌المثل عمل عامل را بدهد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده566

      هر گاه در جعاله عمل دارای اجزاء متعدد بوده و هر یک از اجزاء مقصود بالاصاله جاعل بوده باشد و جعاله فسخ گردد عامل از اجرت‌المسمی به نسبت عملی که کرده است مستحق خواهد بود اعم از اینکه فسخ از طرف جاعل باشد یا از طرف خود عامل.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده567

      عامل وقتی مستحق جعل میگردد که متعلق جعاله را تسلیم کرده یا انجام داده باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده568

      اگر عاملین متعدد به شرکت هم عمل را انجام دهند هر یک به نسبت مقدار عمل خود مستحق جعل میگردد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده569

      مالی که جعاله برای آن واقع شده است از وقتی که به دست عامل میرسد تا به جاعل رد کند در دست او امانت است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده570

      جعاله بر عمل نامشروع و یا بر عمل غیر عقلائی باطل است.

  • role-of-daadpors

    فصل هشتم - در شرکت

    • role-of-daadpors

      مبحث اول - در احکام شرکت

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده571

        شرکت عبارت است از اجتماع حقوق مالکین متعدد در شیئی واحد به نحو اشاعه.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده572

        شرکت اختیاری است یا قهری.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده573

        شرکت اختیاری یا در نتیجه عقدی از عقود حاصل میشود یا در نتیجه عمل شرکاء از قبیل مزج اختیاری یا قبول مالی مشاعاً در ازاء ‌عمل چند نفر و نحو این‌ها.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده574

        شرکت قهری اجتماع حقوق مالکین است که در نتیجه امتزاج یا ارث حاصل میشود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده575

        هر یک از شرکاء به نسبت سهم خود در نفع و ضرر سهیم میباشد مگر اینکه برای یک یا چند نفر از آن‌ها در مقابل عملی سهم زیادتری ‌منظور شده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده576

        طرز اداره کردن اموال مشترک تابع شرایط مقرره بین شرکاء خواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده577

        شریکی که در ضمن عقد به اداره کردن اموال مشترک ماذون شده است میتواند هر عملی را که لازمه اداره کردن است انجام دهد و به هیچ وجه مسئول خسارات حاصله از اعمال خود نخواهد بود مگر در صورت تفریط یا تعدی.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده578

        شرکاء همه وقت میتوانند از اذن خود رجوع کنند مگر اینکه اذن در ضمن عقد لازم داده شده باشد که در این صورت مادام که شرکت ‌باقی است حق رجوع ندارند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده579

        اگر اداره کردن شرکت به عهده شرکاء متعدد باشد به نحوی که هر یک به طور استقلال مأذون در اقدام باشد هر یک از آنها میتواند منفرداً به اعمالی که برای اداره کردن لازم است اقدام کند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده580

        اگر بین شرکاء مقرر شده باشد که یکی از مدیران نمیتواند بدون دیگری اقدام کند مدیری که به تنهایی اقدام کرده باشد در صورت عدم ‌امضاء شرکاء دیگر در مقابل شرکاء ضامن خواهد بود اگرچه برای مأذونین دیگر امکان فعلی برای مداخله در امر اداره کردن موجود نبوده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده581

        تصرفات هر یک از شرکاء در صورتی که بدون اذن یا خارج از حدود اذن باشد فضولی بوده و تابع مقررات معاملات فضولی خواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده582

        شریکی که بدون اذن یا در خارج از حدود اذن تصرف در اموال شرکت نماید ضامن است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده583

        هر یک از شرکاء میتواند بدون رضایت شرکاء دیگر سهم خود را جزئاً یا کلاً به شخص ثالثی منتقل کند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده584

        شریکی که مال‌الشرکه در ید اوست در حکم امین است و ضامن تلف و نقص آن نمیشود مگر در صورت تفریط یا تعدی.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده585

        شریک غیرمأذون در مقابل اشخاصی که با آن‌ها معامله کرده مسئول بوده و طلبکاران فقط حق رجوع به او دارند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده586

        اگر برای شرکت در ضمن عقد لازمی مدت معین نشده باشد هر یک از شرکاء هر وقت بخواهد میتواند رجوع کند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده587

        شرکت به یکی از طرق ذیل مرتفع میشود: 1) در صورت تقسیم. 2) در صورت تلف شدن تمام مال شرکت.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده588

        در موارد ذیل شرکاء مأذون در تصرف اموال مشترکه نمی‌باشند: 1) در صورت انقضاء مدت مأذونیت یا رجوع از آن در صورت امکان رجوع. 2) در صورت فوت یا محجور شدن یکی از شرکاء.

    • role-of-daadpors

      مبحث دوم - در تقسیم اموال شرکت

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده589

        هر شریک‌المال میتواند هر وقت بخواهد تقاضای تقسیم مال مشترک را بنماید مگر در مواردی که تقسیم به موجب این قانون ممنوع یا‌ شرکاء به وجه ملزمی ملتزم بر عدم تقسیم شده باشند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده590

        در صورتی که شرکا بیش از دو نفر باشند ممکن است تقسیم فقط به نسبت سهم یک یا چند نفر از آن‌ها به عمل آید و سهام دیگران به اشاعه باقی بماند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده591

        هر گاه تمام شرکاء به تقسیم مال مشترک راضی باشند تقسیم به نحوی که شرکاء تراضی نمایند به عمل می‌آید و در صورت عدم توافق ‌بین شرکاء حاکم اجبار به تقسیم میکند مشروط بر اینکه تقسیم مشتمل بر ضرر نباشد که در این صورت اجبار جائز نیست و تقسیم باید به تراضی ‌باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده592

        هر گاه تقسیم برای بعضی از شرکاء مضر و برای بعض دیگر بی‌ضرر باشد در صورتی که تقاضا از طرف متضرر باشد طرف دیگر اجبار ‌میشود و اگر برعکس تقاضا از طرف غیر متضرر بشود شریک متضرر اجبار بر تقسیم نمیشود

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده593

        ضرری که مانع از تقسیم میشود عبارت است از نقصان فاحش قیمت به مقداری که عادتا قابل مسامحه نباشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده594

        هر گاه قنات مشترک یا امثال آن خرابی پیدا کرده و محتاج به تنقیه یا تعمیر شود و یک یا چند نفر از شرکاء بر ضرر شریک یا شرکاء دیگر ‌از شرکت در تنقیه یا تعمیر امتناع نمایند شریک یا شرکاء متضرر میتوانند به حاکم رجوع نمایند در این صورت اگر ملک قابل تقسیم نباشد حاکم‌ میتواند برای قلع ماده نزاع و دفع ضرر شریک ممتنع را به اقتضای موقع به شرکت در تنقیه یا تعمیر یا اجاره یا بیع سهم خود اجبار کند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده595

        هر گاه تقسیم متضمن افتادن تمام مال مشترک یا حصه یک یا چند نفر از شرکاء از مالیت باشد تقسیم ممنوع است اگر چه شرکاء تراضی‌ نمایند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده596

        در صورتی که اموال مشترک متعدد باشد قسمت اجباری در بعضی از آن‌ها ملازم با تقسیم باقی اموال نیست.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده597

        تقسیم ملک از وقف جایز است ولی تقسیم مال موقوفه بین موقوف‌علیهم جایز نیست.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده598

        ترتیب تقسیم آن است که اگر مال مشترک مثلی باشد به نسبت سهام شرکاء افراز میشود و اگر قیمتی باشد بر حسب قیمت تعدیل ‌میشود و بعد از افراز یا تعدیل در صورت عدم تراضی بین شرکاء حصص آنها به قرعه معین میگردد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده599

        تقسیم بعد از آن که صحیحاً واقع شد لازم است و هیچ یک از شرکاء نمیتواند بدون رضای دیگران از آن رجوع کند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده600

        هر گاه در حصه یک یا چند نفر از شرکا عیبی ظاهر شود که در حین تقسیم عالم به آن نبوده شریک یا شرکاء مزبور حق دارند تقسیم را ‌بهم بزنند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده601

        هر گاه بعد از تقسیم معلوم شود که قسمت به غلط واقع شده است تقسیم باطل میشود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده602

        هر گاه بعد از تقسیم معلوم شود که مقدار معینی از اموال تقسیم شده مال غیر بوده است در صورتی که مال غیر در تمام حصص مفروزاً ‌به تساوی باشد تقسیم صحیح والا باطل است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده603

        ممر و مجرای هر قسمتی که از متعلقات آن است بعد از تقسیم مخصوص همان قسمت میشود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده604

        کسی که در ملک دیگری حق ارتفاق دارد نمیتواند مانع از تقسیم آن ملک بشود ولی بعد از تقسیم حق مزبور به حال خود باقی میماند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده605

        هر گاه حصه بعضی از شرکاء مجرای آب یا محل عبور حصه شریک دیگر باشد بعد از تقسیم حق مجری یا عبور ساقط نمیشود مگر ‌اینکه سقوط آن شرط شده باشد و همچنین است سایر حقوق ارتفاقی.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده606

        هر گاه ترکه میت قبل از اداء دیون تقسیم شود و یا بعد از تقسیم معلوم شود که بر میت دینی بوده است طلبکار باید به هر یک از وراث به نسبت سهم او رجوع کند و اگر یک یا چند نفر از وراث معسر شده باشد طلبکار میتواند برای سهم معسر یا معسرین نیز به وارث دیگر رجوع نماید.

  • role-of-daadpors

    فصل نهم - در ودیعه

    • role-of-daadpors

      مبحث اول- در کلیات

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده607

        ودیعه عقدی است که به موجب آن یک نفر مال خود را به دیگری می‌سپارد برای آنکه آن را مجاناً نگه دارد. ودیعه‌گذار مودع و‌ ودیعه‌گیر را مستودع یا امین میگویند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده608

        در ودیعه قبول امین لازم است اگر چه به فعل باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده609

        کسی میتواند مالی را به ودیعه گذارد که مالک یا قائم مقام مالک باشد و یا از طرف مالک صراحتاً یا ضمناً مجاز باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده610

        در ودیعه طرفین باید اهلیت برای معامله داشته باشند و اگر کسی مالی را از کسی دیگر که برای معامله اهلیت ندارد به عنوان ودیعه ‌قبول کند باید آن را به ولی او رد نماید و اگر در ید او ناقص یا تلف شود ضامن است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده611

        ودیعه عقدی است جائز.

    • role-of-daadpors

      مبحث دوم - در تعهدات امین

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده612

        امین باید مال ودیعه را به طوری که مالک مقرر نموده حفظ کند و اگر ترتیبی تعیین نشده باشد آن را به طوری که نسبت به آن مال ‌متعارف است حفظ کند و الا ضامن است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده613

        هر گاه مالک برای حفاظت مال ودیعه ترتیبی مقرر نموده باشد و امین از برای حفظ مال تغییر آن ترتیب را لازم بداند میتواند تغییر دهد ‌مگر اینکه مالک صریحاً نهی از تغییر کرده باشد که در این صورت ضامن است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده614

        امین ضامن تلف یا نقصان مالی که به او سپرده شده است نمی‌باشد مگر در صورت تعدی یا تفریط.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده615

        امین در مقام حفظ مسئول وقایعی نمی‌باشد که دفع آن از اقتدار او خارج است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده616

        هر گاه رد مال ودیعه مطالبه شود و امین از رد آن امتناع کند از تاریخ امتناع احکام امین به او مترتب نشده و ضامن تلف و هر نقص یا عیبی است که در مال ودیعه حادث شود اگرچه آن عیب یا نقص مستند به فعل او نباشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده617

        امین نمی‌تواند غیر از جهت حفاظت تصرفی در ودیعه کند یا به نحوی از انحاء از آن منتفع گردد مگر با اجازه صریح یا ضمنی امانت‌گذار‌ و الا ضامن است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده618

        اگر مال ودیعه در جعبه سربسته یا پاکت مختوم به امین سپرده شده باشد حق ندارد آن را باز کند و الا ضامن است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده619

        امین باید عین مالی را که دریافت کرده است رد نماید.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده620

        امین باید مال ودیعه را به همان حالی که موقع پس دادن موجود است مسترد دارد و نسبت به نواقصی که در آن حاصل شده و مربوط به عمل امین نباشد ضامن نیست.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده621

        اگر مال ودیعه قهراً از امین گرفته شود و مشارالیه قیمت یا چیز دیگری به جای آن اخذ کرده باشد باید آنچه را که در عوض گرفته است ‌به امانت‌گذار بدهد ولی امانت‌گذار مجبور به قبول آن نبوده و حق دارد مستقیماً به قاهر رجوع کند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده622

        اگر وارث امین مال ودیعه را تلف کند باید از عهده مثل یا قیمت آن بر آید اگر چه عالم به ودیعه بودن مال نبوده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده623

        منافع حاصله از ودیعه مال مالک است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده624

        امین باید مال ودیعه را فقط به کسی که آن را از او دریافت کرده است یا قائم‌مقام قانونی او یا به کسی که مأذون در اخذ میباشد مسترد‌ دارد و اگر به واسطه ضرورتی بخواهد آن را رد کند و به کسی که حق اخذ دارد دسترس نداشته باشد باید به حاکم رد نماید.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده625

        هر گاه مستحق‌ للغیر بودن مال ودیعه محقق گردد باید امین آن را به مالک حقیقی رد کند و اگر مالک معلوم نباشد تابع احکام اموال ‌مجهول‌المالک است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده626

        اگر کسی مال خود را به ودیعه گذارد ودیعه به فوت امانت‌گذار باطل و امین ودیعه را نمیتواند رد کند مگر به وراث او.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده627

        در صورت تعدد وراث و عدم توافق بین آن‌ها مال ودیعه باید به حاکم رد شود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده628

        اگر در احوال شخص امانت‌گذار تغییری حاصل گردد مثلاً اگر امانت‌گذار محجور شود عقد ودیعه منفسخ و ودیعه را نمیتوان مسترد‌ نمود مگر به کسی که حق اداره کردن اموال محجور را دارد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده629

        اگر مال محجوری به ودیعه گذارده شده باشد آن مال باید پس از رفع حجر به مالک مسترد شود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده630

        اگر کسی مالی را به سمت قیمومت یا ولایت ودیعه گذارد آن مال باید پس از رفع سمت مزبور به مالک آن رد شود مگر اینکه از مالک ‌رفع حجر نشده باشد که در این صورت به قیم یا ولی بعدی مسترد میگردد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده631

        هر گاه کسی مال غیر را به عنوانی غیر از مستودع متصرف باشد و مقررات این قانون او را نسبت به آن مال امین قرار داده باشد مثل ‌مستودع است بنابراین مستاجر نسبت به عین مستاجره قیم یا ولی نسبت به مال صغیر یا مولی‌علیه و امثال آن‌ها ضامن نمی‌باشد مگر در صورت تفریط ‌یا تعدی و در صورت استحقاق مالک به استرداد از تاریخ مطالبه او و امتناع متصرف با امکان رد متصرف مسئول تلف و هر نقص یا عیبی خواهد بود اگر‌چه مستند به فعل او نباشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده632

        کاروانسرادار و صاحب مهمانخانه و حمامی و امثال آن‌ها نسبت به اشیاء و اسباب یا البسه واردین وقتی مسئول می‌باشند که اشیاء و اسباب یا البسه نزد آن‌ها ایداع شده باشد و یا اینکه بر طبق عرف بلد در حکم ایداع باشد.

    • role-of-daadpors

      مبحث سوم - در تعهدات امانتگذار

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده633

        امانت‌گذار باید مخارجی را که امانتدار برای حفظ مال ودیعه کرده است به او بدهد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده634

        هر گاه رد مال مستلزم مخارجی باشد بر عهده امانت‌گذار است.

  • role-of-daadpors

    فصل دهم - در عاریه

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده635

      عاریه عقدی است که به موجب آن احد طرفین به طرف دیگر اجازه میدهد که از عین مال او مجاناً منتفع شود. ‌عاریه دهنده را معیر و عاریه گیرنده را مستعیر گویند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده636

      عاریه دهنده علاوه بر اهلیت باید مالک منفعت مالی باشد که عاریه میدهد اگر چه مالک عین نباشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده637

      هر چیزی که بتوان با بقای اصلش از آن منتفع شد می‌تواند موضوع عقد عاریه گردد. منفعتی که مقصود از عاریه است منفعتی است که‌ مشروع و عقلائی باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده638

      عاریه عقدی است جائز و به موت هر یک از طرفین منفسخ میشود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده639

      هر گاه مال عاریه دارای عیوبی باشد که برای مستعیر تولید خسارتی کند معیر مسئول خسارت وارده نخواهد بود مگر اینکه عرفاً‌ مسبب محسوب شود. ‌همین حکم در مورد مودع و موجر و امثال آن‌ها نیز جاری میشود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده640

      مستعیر ضامن تلف یا نقصان مال عاریه نمی‌باشد مگر در صورت تفریط یا تعدی.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده641

      مستعیر مسئول منقصت ناشی از استعمال مال عاریه نیست مگر اینکه در غیر مورد اذن استعمال نموده باشد و اگر عاریه مطلق بوده بر ‌خلاف متعارف استفاده کرده باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده642

      اگر بر مستعیر شرط ضمان شده باشد مسئول هر کسر و نقصانی خواهد بود اگر چه مربوط به عمل او نباشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده643

      اگر بر مستعیر شرط ضمان منقصت ناشی از صرف استعمال نیز شده باشد ضامن این منقصت خواهد بود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده644

      در عاریه طلا و نقره اعم از مسکوک و غیر مسکوک مستعیر ضامن است هر چند شرط ضمان نشده و تفریط یا تعدی هم نکرده باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده645

      در رد عاریه باید مفاد مواد 624 و 626 تا 630 رعایت شود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده646

      مخارج لازمه برای انتفاع از مال عاریه بر عهده مستعیر است و مخارج نگاهداری آن تابع عرف و عادت است مگر اینکه شرط خاصی شده باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده647

      مستعیر نمیتواند مال عاریه را به هیچ نحوی به تصرف غیر دهد مگر به اذن معیر.

  • role-of-daadpors

    فصل یازدهم - در قرض

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده648

      قرض عقدی است که به موجب آن احد طرفین مقدار معینی از مال خود را به طرف دیگر تملیک میکند که طرف مزبور مثل آن را از ‌حیث مقدار و جنس و وصف رد نماید و در صورت تعذر رد مثل قیمت یوم‌الرد را بدهد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده649

      اگر مالی که موضوع قرض است بعد از تسلیم تلف یا ناقص شود از مال مقترض است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده650

      مقترض باید مثل مالی را که قرض کرده است رد کند اگر چه قیمتا ترقی یا تنزل کرده باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده651

      اگر برای ادای قرض به وجه ملزمی اجلی معین شده باشد مقرض نمیتواند قبل از انقضای مدت طلب خود را مطالبه کند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده652

      در موقع مطالبه حاکم مطابق اوضاع و احوال برای مقترض مهلت یا اقساطی قرار میدهد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده653

      به موجب قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب 1370/08/14 حذف شده است.

  • role-of-daadpors

    فصل دوازدهم - در قمار و گروبندی

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده654

      قمار و گروبندی باطل و دعاوی راجعه به آن مسموع نخواهد بود. همین حکم در مورد کلیه تعهداتی که از معاملات نامشروع تولید شده باشد جاری است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده655

      در دوانیدن حیوانات سواری و همچنین در تیراندازی و شمشیر زنی، گروبندی جایز و مفاد ماده قبل در مورد آنها رعایت نمی‌شود.

  • role-of-daadpors

    فصل سیزدهم - در وکالت

    • role-of-daadpors

      مبحث اول - در کلیات

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده656

        وکالت عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین طرف دیگر را برای انجام امری نایب خود مینماید.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده684

        عقد ضمان عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است به عهده بگیرد. متعهد را ضامن طرف دیگر را مضمون‌له و شخص ثالث را مضمون‌عنه یا مدیون اصلی میگویند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده657

        تحقق وکالت منوط به قبول وکیل است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده658

        وکالت ایجاباً و قبولاً به هر لفظ یا فعلی که دلالت بر آن کند واقع میشود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده659

        وکالت ممکن است مجانی باشد یا با اجرت.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده660

        وکالت ممکن است به طور مطلق و برای تمام امور موکل باشد یا مقید و برای امر یا امور خاصی.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده661

        در صورتی که وکالت مطلق باشد فقط مربوط به اداره کردن اموال موکل خواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده662

        وکالت باید در امری داده شود که خود موکل بتواند آن را بجا آورد وکیل هم باید کسی باشد که برای انجام آن امر اهلیت داشته باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده663

        وکیل نمیتواند عملی را که از حدود وکالت او خارج است انجام دهد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده664

        وکیل در محاکمه وکیل در قبض حق نیست مگر اینکه قرائن دلالت بر آن نماید و همچنین وکیل در اخذ حق وکیل در مرافعه نخواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده665

        وکالت در بیع وکالت در قبض ثمن نیست مگر اینکه قرینه قطعی دلالت بر آن کند.

    • role-of-daadpors

      مبحث دوم - در تعهدات وکیل

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده666

        هر گاه از تقصیر وکیل خسارتی به موکل متوجه شود که عرفاً وکیل مسبب آن محسوب میگردد مسئول خواهد بود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده667

        وکیل باید در تصرفات و اقدامات خود مصلحت موکل را مراعات نماید و از آنچه که موکل بالصراحه به او اختیار داده یا بر حسب‌ قرائن و عرف و عادت داخل اختیار اوست تجاوز نکند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده668

        وکیل باید حساب مدت وکالت خود را به موکل بدهد و آنچه را که به جای او دریافت کرده است به او رد کند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده669

        هر گاه برای انجام امر دو یا چند نفر وکیل معین شده باشد هیچ یک از آنها نمیتواند بدون دیگری یا دیگران دخالت در آن امر بنماید مگر ‌اینکه هر یک مستقلاً وکالت داشته باشد در این صورت هر کدام میتواند به تنهایی آن امر را بجا آورد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده670

        در صورتی که دو نفر به نحو اجتماع وکیل باشند به موت یکی از آنها وکالت دیگری باطل میشود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده671

        وکالت در هر امر مستلزم وکالت در لوازم و مقدمات آن نیز هست مگر اینکه تصریح به عدم وکالت باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده672

        وکیل در امری نمی‌تواند برای آن امر به دیگری وکالت دهد مگر اینکه صریحاً یا به دلالت قرائن وکیل در توکیل باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده673

        اگر وکیل که وکالت در توکیل نداشته انجام امری را که در آن وکالت دارد به شخص ثالثی واگذار کند هر یک از وکیل و شخص ثالث در مقابل موکل نسبت به خساراتی که مسبب محسوب میشود مسئول خواهد بود.

    • role-of-daadpors

      مبحث سوم - در تعهدات موکل

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده674

        موکل باید تمام تعهداتی را که وکیل در حدود وکالت خود کرده است انجام دهد. در مورد آنچه که در خارج از حدود وکالت انجام داده شده است موکل هیچگونه تعهد نخواهد داشت مگر اینکه اعمال فضولی وکیل را صراحتاً یا ضمناً اجازه کند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده675

        موکل باید تمام مخارجی را که وکیل برای انجام وکالت خود نموده است و همچنین اجرت وکیل را بدهد مگر اینکه در عقد وکالت طور دیگر مقرر شده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده676

        حق‌الوکاله وکیل تابع قرارداد بین طرفین خواهد بود و اگر نسبت به حق‌الوکاله یا مقدار آن قرارداد نباشد تابع عرف و عادت است اگر‌ عادت مسلمی نباشد وکیل مستحق اجرت‌المثل است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده677

        اگر در وکالت مجانی یا با اجرت بودن آن تصریح نشده باشد محمول بر این است که با اجرت باشد.

    • role-of-daadpors

      مبحث چهارم - در طرق مختلفه‌ی انقضای وکالت

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده678

        وکالت به طریق ذیل مرتفع میشود: 1) به عزل موکل 2) به استعفای وکیل 3) به موت یا به جنون وکیل یا موکل

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده679

        موکل میتواند هر وقت بخواهد وکیل را عزل کند مگر اینکه وکالت وکیل با عدم عزل در ضمن عقد لازمی شرط شده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده680

        تمام اموری که وکیل قبل از رسیدن خبر عزل به او در حدود وکالت خود بنماید نسبت به موکل نافذ است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده681

        بعد از اینکه وکیل استعفا داد مادامی که معلوم است موکل به اذن خود باقی است میتواند در آنچه وکالت داشته اقدام کند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده682

        محجوریت موکل موجب بطلان وکالت میشود مگر در اموری که حجر مانع از توکیل در آنها نمی‌باشد و همچنین است محجوریت ‌وکیل مگر در اموری که حجر مانع از اقدام در آن نباشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده683

        هر گاه متعلق وکالت از بین برود یا موکل عملی را که مورد وکالت است خود انجام دهد یا به طور کلی عملی که منافی با وکالت وکیل ‌باشد به جا آورده مثل اینکه مالی را که برای فروش آن وکالت داده بود خود بفروشد وکالت منفسخ میشود.

  • role-of-daadpors

    فصل چهاردهم - در ضمان عقدی

    • role-of-daadpors

      مبحث اول - در کلیات

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده684

        عقد ضمان عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است به عهده بگیرد. متعهد را ضامن طرف دیگر را مضمون‌له و شخص ثالث را مضمون‌عنه یا مدیون اصلی میگویند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده685

        در ضمان رضای مدیون اصلی شرط نیست.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده686

        ضامن باید برای معامله اهلیت داشته باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده687

        ضامن شدن از محجور و میت صحیح است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده688

        ممکن است از ضامن ضمانت کرد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده689

        هر گاه چند نفر ضامن شخصی شوند ضمانت هر کدام که مضمون‌له قبول کند صحیح است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده690

        در ضمان شرط نیست که ضامن مالدار باشد لیکن اگر مضمون‌له در وقت ضمان به عدم تمکن ضامن جاهل بوده باشد میتواند عقد‌ ضمان را فسخ کند ولی اگر ضامن بعد از عقد غیر ملیء شود مضمون‌له خیاری نخواهد داشت.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده691

        ضمان دینی که هنوز سبب آن ایجاد نشده است، باطل است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده692

        در دین حال ممکن است ضامن برای تادیه آن اجلی معین کند و همچنین میتواند در دین موجل تعهد پرداخت فوری آن را بنماید.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده693

        مضمون‌له میتواند در عقد ضمان از ضامن مطالبه رهن کند اگر چه دین اصلی رهنی نباشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده694

        علم ضامن به مقدار و اوصاف و شرایط دینی که ضمانت آن را مینماید شرط نیست بنابراین اگر کسی ضامن دین شخص بشود بدون ‌اینکه بداند آن دین چه مقدار است ضمان صحیح است لیکن ضمانت یکی از چند دین به نحو تردید باطل است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده695

        معرفت تفصیلی ضامن به شخص مضمون‌له یا مضمون‌عنه لازم نیست.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده696

        هر دینی را ممکن است ضمانت نمود اگر چه شرط فسخی در آن موجود باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده697

        ضمان عهده از مشتری یا بایع نسبت به درک مبیع یا ثمن در صورت مستحق‌للغیر درآمدن آن جایز است.

    • role-of-daadpors

      مبحث دوم - در اثر ضمان بین ضامن و مضمون‌له

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده698

        بعد از اینکه ضمان به طور صحیح واقع شد ذمه مضمون‌عنه بری و ذمه ضامن به مضمون‌له مشغول می‌شود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده699

        تعلیق در ضمان مثل اینکه ضامن قید کند که اگر مدیون نداد من ضامنم باطل است ولی التزام به تادیه ممکن است معلق باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده700

        تعلیق ضمان به شرایط صحت آن مثل اینکه ضامن قید کند که اگر مضمون‌عنه مدیون باشد من ضامنم موجب بطلان آن نمی‌شود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده701

        ضمان عقدی است لازم و ضامن یا مضمون‌له نمی‌توانند آن را فسخ کنند مگر در صورت اعسار ضامن به طوری که در ماده 690 مقرر است یا در صورت بودن حق فسخ نسبت به دین مضمون‌له و یا در صورت تخلف از مقررات عقد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده702

        هر گاه ضمان مدت داشته باشد مضمون‌له نمی‌تواند قبل از انقضاء مدت مطالبه طلب خود را از ضامن کند اگرچه دین حال باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده703

        در ضمان حال مضمون‌له حق مطالبه طلب خود را دارد اگر چه دین موجل باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده704

        ضمان مطلق محمول به حال است مگر آن که به قرائن معلوم شود که موجل بوده است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده705

        ضمان موجل به فوت ضامن حال می‌شود.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده706

        به موجب قانون اصلاح موادی از قانون مدنی مصوب 1370/08/14 حذف شده است.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده707

        اگر مضمون‌له ذمه مضمون‌عنه را بری کند ضامن بری نمی‌شود مگر اینکه مقصود ابراء از اصل دین باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده708

        کسی که ضامن درک مبیع است در صورت فسخ بیع به سبب اقاله یا خیار از ضمان بری میشود.

    • role-of-daadpors

      مبحث سوم - در اثر ضمان بین ضامن و مضمون‌عنه

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده709

        ضامن حق رجوع به مضمون‌عنه ندارد مگر بعد از اداء دین ولی میتواند در صورتی که مضمون‌عنه ملتزم شده باشد که در مدت معینی برائت او را تحصیل نماید و مدت مزبور هم منقضی شده باشد رجوع کند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده710

        اگر ضامن با رضایت مضمون‌له حواله کند به کسی که دین را بدهد و آن شخص قبول نماید مثل آن است که دین را ادا کرده است و حق‌ رجوع به مضمون‌عنه دارد و همچنین است حواله مضمون‌له به عهده ضامن.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده711

        اگر ضامن دین را تادیه کند و مضمون‌عنه آن را ثانیاً بپردازد ضامن حق رجوع به مضمون‌له نخواهد داشت و باید به مضمون‌عنه مراجعه کند و مضمون‌عنه میتواند از مضمون‌له آنچه را که گرفته است مسترد دارد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده712

        هر گاه مضمون‌له فوت شود و ضامن وارث او باشد حق رجوع به مضمون‌عنه دارد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده713

        اگر ضامن به مضمون‌له کمتر از دین داده باشد زیاده بر آنچه داده نمی‌تواند از مدیون مطالبه کند اگرچه دین را صلح به کمتر کرده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده714

        اگر ضامن زیادتر از دین به داین بدهد حق رجوع به زیاده ندارد مگر در صورتی که به اذن مضمون‌عنه داده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده715

        هر گاه دین مدت داشته و ضامن قبل از موعد آن را بدهد مادام که دین حال نشده است نمی‌تواند از مدیون مطالبه کند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده716

        در صورتی که دین حال باشد هر وقت ضامن ادا کند میتواند رجوع به مضمون‌عنه نماید هر چند ضمان مدت داشته و موعد آن نرسیده‌ باشد مگر آنکه مضمون‌عنه اذن به ضمان موجل داده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده717

        هر گاه مضمون‌عنه دین را ادا کند ضامن بری میشود هر چند ضامن به مضمون‌عنه اذن در ادا نداده باشد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده718

        هر گاه مضمون‌له ضامن را از دین ابراء کند ضامن و مضمون‌عنه هر دو بری میشوند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده719

        هر گاه مضمون‌له ضامن را ابراء یا دیگری مجاناً دین را بدهد ضامن حق رجوع به مضمون‌عنه ندارد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده720

        ضامنی که به قصد تبرع ضمانت کرده باشد حق رجوع به مضمون‌عنه ندارد.

    • role-of-daadpors

      مبحث چهارم - در اثر ضمان بین ضامنین

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده721

        هر گاه اشخاص متعدد از یک شخص و برای یک قرض به نحو تسهیم ضمانت کرده باشند مضمون‌له به هر یک از آنها فقط به قدر سهم ‌او حق رجوع دارد و اگر یکی از ضامنین تمام قرض را تادیه نماید به هر یک از ضامنین دیگر که اذن تادیه داده باشد میتواند به قدر سهم او رجوع کند.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده722

        ضامنِ ضامن حق رجوع به مدیون اصلی ندارد و باید به مضمون‌عنه خود رجوع کند و به همین طریق هر ضامنی به مضمون‌عنه خود ‌رجوع میکند تا به مدیون اصلی برسد.

      • گروه وکلای دادپرس

        ماده723

        ممکن است کسی در ضمن عقد لازمی به تادیه دین دیگری ملتزم شود در این صورت تعلیق به التزام مبطل نیست مثل اینکه کسی التزام خود را به تادیه دین مدیون، معلق به عدم تادیه او نماید.

  • role-of-daadpors

    فصل پانزدهم - در حواله

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده724

      حواله عقدی است که به موجب آن طلب شخصی از ذمه مدیون به ذمه شخص ثالثی منتقل می‌گردد. ‌مدیون را محیل، طلبکار را محتال، شخص ثالث را محال‌علیه می‌گویند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده725

      حواله محقق نمی‌شود مگر با رضای محتال و قبول محال‌علیه.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده726

      اگر در مورد حواله محیل مدیون محتال نباشد احکام حواله در آن جاری نخواهد بود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده727

      برای صحت حواله لازم نیست که محال‌علیه مدیون به محیل باشد در این صورت محال علیه پس از قبولی در حکم ضامن است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده728

      در صحت حواله ملائت محال علیه شرط نیست.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده729

      هر گاه در وقت حواله محال‌علیه معسر بوده و محتال جاهل به اعسار او باشد محتال میتواند حواله را فسخ و به محیل رجوع کند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده730

      پس از تحقیق حواله ذمه محیل از دینی که حواله داده بری و ذمه محال علیه مشغول میشود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده731

      در صورتی که محال‌علیه مدیون محیل نبوده بعد از اداء وجه حواله میتواند به همان مقداری که پرداخته است رجوع به محیل نماید.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده732

      حواله عقدی است لازم و هیچ یک از محیل و محتال و محال‌علیه نمی‌تواند آن را فسخ کند مگر در مورد ماده 729 و یا در صورتی که‌ خیار فسخ شرط شده باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده733

      اگر در بیع بایع حواله داده باشد که مشتری ثمن را به شخصی بدهد یا مشتری حواله داده باشد که بایع ثمن را از کسی بگیرد و بعد بطلان ‌بیع معلوم گردد حواله باطل میشود و اگر محتال ثمن را اخذ کرده باشد باید مسترد دارد ولی اگر بیع به واسطه فسخ یا اقاله منفسخ شود حواله باطل ‌نبوده لیکن محال علیه بری و بایع یا مشتری میتواند به یکدیگر رجوع کند. ‌مفاد این ماده در مورد سایر تعهدات نیز جاری خواهد بود.

  • role-of-daadpors

    فصل شانزدهم - در کفالت

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده734

      کفالت عقدی است که به موجب آن احد طرفین در مقابل طرف دیگر احضار شخص ثالثی را تعهد میکند. ‌متعهد را کفیل، شخص ثالث را مکفول و طرف دیگر را مکفول‌له می‌گویند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده735

      کفالت به رضای کفیل و مکفول‌له واقع میشود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده736

      در صحت کفالت علم کفیل به ثبوت حقی بر عهده مکفول شرط نیست بلکه دعوی حق از طرف مکفول‌له کافی است اگر چه مکفول ‌منکر آن باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده737

      کفالت ممکن است مطلق باشد یا موقت و در صورت موقت بودن باید مدت آن معلوم باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده738

      ممکن است شخص دیگر کفیلِ کفیل شود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده739

      در کفالت مطلق مکفول‌له هر وقت بخواهد میتواند احضار مکفول را تقاضا کند ولی در کفالت موقت قبل از رسیدن موعد حق مطالبه ‌ندارد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده740

      کفیل باید مکفول را در زمان و مکانی که تعهد کرده است حاضر نماید و الا باید از عهده حقی که بر عهده مکفول ثابت میشود برآید.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده741

      اگر کفیل ملتزم شده باشد که مالی در صورت عدم احضار مکفول بدهد باید به نحوی که ملتزم شده است عمل کند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده742

      اگر در کفالت محل تسلیم معین نشده باشد کفیل باید مکفول را در محل عقد تسلیم کند مگر اینکه عقد منصرف به محل دیگر باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده743

      اگر مکفول غایب باشد به کفیل مهلتی که برای حاضر کردن مکفول کافی باشد داده میشود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده744

      اگر کفیل مکفول را در غیر زمان و مکان مقرر یا برخلاف شرایطی که کرده‌اند تسلیم کند قبول آن بر مکفول‌له لازم نیست لیکن اگر قبول ‌کرد کفیل بری میشود و همچنین اگر مکفول‌له برخلاف مقرر بین طرفین تقاضای تسلیم نماید کفیل ملزم به قبول نیست.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده745

      هر کس شخصی را از تحت اقتدار ذیحق یا قائم‌مقام او بدون رضای او خارج کند در حکم کفیل است و باید آن شخص را حاضر کند والا ‌باید از عهده حقی که بر او ثابت شود بر آید.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده746

      در موارد ذیل کفیل بری میشود. 1) در صورت حاضر کردن مکفول به نحوی که متعهد شده است. 2) در صورتی که مکفول در موقع مقرر شخصاً حاضر شود. 3) در صورتی که ذمه مکفول به نحوی از انحاء از حقی که مکفول‌له بر او دارد بری شود. 4) در صورتی که مکفول‌له کفیل را بری نماید. 5) در صورتی که حق مکفول‌له به نحوی از انحاء به دیگری منتقل شود. 6) در صورت فوت مکفول.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده747

      هر گاه کفیل مکفول خود را مطابق شرایط مقرره حاضر کند و مکفول له از قبول آن امتناع نماید کفیل می‌تواند احضار مکفول و امتناع مکفول له را با شهادت معتبر نزد حاکم و یا احضار نزد حاکم اثبات نماید.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده748

      فوت مکفول‌له موجب برائت کفیل نمیشود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده749

      هر گاه یک نفر در مقابل چند نفر از شخصی کفالت نماید به تسلیم او به یکی از آن‌ها در مقابل دیگران بری نمی‌شود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده750

      در صورتی که شخصی کفیلِ کفیل باشد و دیگری کفیل او و هکذا هر کفیل باید مکفول خود را حاضر کند و هر کدام از آنها که مکفول ‌اصلی را حاضر کرد او و سایرین بری میشوند و هر کدام که به یکی از جهات مزبوره در ماده 746 بری شد کفیل‌های ما بعد او هم بری میشوند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده751

      هر گاه کفالت به اذن مکفول بوده و کفیل با عدم تمکن از احضار حقی را که به عهده او است ادا نماید و یا به اذن او ادای حق کند ‌میتواند به مکفول رجوع کرده آنچه را که داده اخذ کند و اگر هیچ یک به اذن مکفول نباشد حق رجوع نخواهد داشت.

  • role-of-daadpors

    فصل هفدهم - در صلح

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده752

      صلح ممکن است یا در مورد رفع تنازع موجود و یا جلوگیری از تنازع احتمالی در مورد معامله و غیر آن واقع شود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده753

      برای صحت صلح طرفین باید اهلیت معامله و تصرف در مورد صلح داشته باشند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده754

      هر صلح نافذ است جز صلح بر امری که غیر مشروع باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده755

      صلح با انکار دعوی نیز جائز است بنابراین درخواست صلح اقرار محسوب نمی‌شود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده756

      حقوق خصوصی که از جرم تولید میشود ممکن است مورد صلح واقع شود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده757

      صلح بلاعوض نیز جائز است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده758

      صلح در مقام معاملات هر چند نتیجه معامله را که به جای آن واقع شده است میدهد لیکن شرایط و احکام خاصه آن معامله را ندارد، ‌بنابراین اگر مورد صلح عین باشد در مقابل عوض، نتیجه آن همان نتیجه بیع خواهد بود بدون اینکه شرایط و احکام خاصه بیع در آن مجری شود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده759

      حق شفعه در صلح نیست هر چند در مقام بیع باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده760

      صلح عقد لازم است اگر چه در مقام عقود جائزه واقع شده باشد و بر هم نمی‌خورد مگر در موارد فسخ به خیار یا اقاله.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده761

      صلحی که در مورد تنازع یا مبنی بر تسامح باشد قاطع بین طرفین است و هیچ یک نمی‌تواند آن را فسخ کند اگرچه به ادعای غبن باشد‌ مگر در صورت تخلف شرط یا اشتراط خیار.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده762

      اگر در طرف مصالحه و یا در مورد صلح اشتباهی واقع شده باشد صلح باطل است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده763

      صلح به اکراه نافذ نیست.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده764

      تدلیس در صلح موجب خیار فسخ است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده765

      صلح دعوی مبتنی بر معامله باطله باطل است ولی صلح دعوی ناشی از بطلان معامله صحیح است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده766

      اگر طرفین به طور کلی تمام دعاوی واقعیه و فرضیه خود را به صلح خاتمه داده باشند کلیه دعاوی داخل در صلح محسوب است اگرچه ‌منشاء دعوی در حین صلح معلوم نباشد مگر اینکه صلح به حسب قرائن شامل آن نگردد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده767

      اگر بعد از صلح معلوم گردد که موضوع صلح منتفی بوده است صلح باطل است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده768

      در عقد صلح ممکن است احد طرفین در عوض مال‌الصلحی که میگیرد متعهد شود که نفقه معینی همه ساله یا همه ‌ماهه تا مدت معین ‌تادیه کند این تعهد ممکن است به نفع طرفین مصالحه یا به نفع شخص یا اشخاص ثالث واقع شود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده769

      در تعهد مذکوره در ماده قبل به نفع هر کس که واقع شده باشد ممکن است شرط نمود که بعد از فوت منتفع نفقه به وراث او داده شود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده770

      صلحی که بر طبق دو ماده فوق واقع میشود به ورشکستگی یا افلاس متعهد نفقه فسخ نمی‌شود مگر اینکه شرط شده باشد.

  • role-of-daadpors

    فصل هجدهم - در رهن

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده771

      رهن عقدی است که به موجب آن مدیون مالی را برای وثیقه به داین میدهد. ‌رهن دهنده را راهن و طرف دیگر را مرتهن میگویند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده772

      مال مرهون باید به قبض مرتهن یا به تصرف کسی که بین طرفین معین میگردد داده شود ولی استمرار قبض شرط صحت معامله نیست.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده773

      هر مالی که قابل نقل و انتقال قانونی نیست نمی‌تواند مورد رهن واقع شود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده774

      مال مرهون باید عین معین باشد و رهن دین و منفعت باطل است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده775

      برای هر مالی که در ذمه باشد ممکن است رهن داده شود ولو عقدی که موجب اشتغال ذمه است قابل فسخ باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده776

      ممکن است یک نفر مالی را در مقابل دو یا چند دین که به دو یا چند نفر دارد رهن بدهد در این صورت مرتهنین باید به تراضی معین کنند‌ که رهن در تصرف چه کسی باشد و همچنین ممکن است دو نفر یک مال را به یک نفر در مقابل طلبی که از آنها دارد رهن بدهند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده777

      در ضمن عقد رهن یا به موجب عقد علیحده ممکن است راهن مرتهن را وکیل کند که اگر در موعد مقرر راهن قرض خود را اداء ننموده‌ مرتهن از عین مرهونه یا قیمت آن طلب خود را استیفاء کند و نیز ممکن است قرارداد وکالت مزبور بعد از فوت مرتهن با ورثه او باشد و بالاخره ممکن ‌است که وکالت به شخص ثالث داده شود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده778

      اگر شرط شده باشد که مرتهن حق فروش عین مرهونه را ندارد باطل است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده779

      هر گاه مرتهن برای فروش عین مرهونه وکالت نداشته باشد و راهن هم برای فروش آن و اداء دین حاضر نگردد مرتهن به حاکم رجوع‌ می‌نماید تا اجبار به بیع یا اداء دین به نحو دیگر بکند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده780

      برای استیفاء طلب خود از قیمت رهن، مرتهن بر هر طلبکار دیگری رجحان خواهد داشت.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده781

      اگر مال مرهون به قیمتی بیش از طلب مرتهن فروخته شود مازاد مال مالک آن است و اگر برعکس حاصل فروش کمتر باشد مرتهن باید‌ برای نقیصه به راهن رجوع کند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده782

      در مورد قسمت اخیر ماده قبل اگر راهن مفلس شده باشد مرتهن با غرماء شریک میشود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده783

      اگر راهن مقداری از دین را ادا کند حق ندارد مقداری از رهن را مطالبه نمایند و مرتهن میتواند تمام آن را تا تادیه کامل دین نگه دارد‌ مگر اینکه بین راهن و مرتهن ترتیب دیگری مقرر شده باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده784

      تبدیل رهن به مال دیگر به تراضی طرفین جائز است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده785

      هر چیزی که در عقد بیع بدون قید صریح به عنوان متعلقات جزء مبیع محسوب می‌شود در رهن نیز داخل خواهد بود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده786

      ثمره رهن و زیادتی که ممکن است در آن حاصل شود در صورتی که متصل باشد جزء رهن خواهد بود و در صورتی که منفصل باشد‌ متعلق به راهن است مگر اینکه ضمن عقد بین طرفین ترتیب دیگری مقرر شده باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده787

      عقد رهن نسبت به مرتهن جایز و نسبت به راهن لازم است و بنابراین مرتهن می‌تواند هر وقت بخواهد آن را بر هم زند ولی راهن ‌نمیتواند قبل از اینکه دین خود را ادا نماید و یا به نحوی از انحاء قانونی از آن بری شود رهن را مسترد دارد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده788

      به موت راهن یا مرتهن رهن منفسخ نمی‌شود ولی در صورت فوت مرتهن راهن میتواند تقاضا نماید که رهن به تصرف شخص ثالثی که‌ به تراضی او و ورثه معین می‌شود داده شود. در صورت عدم تراضی شخص مزبور از طرف حاکم معین میشود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده789

      رهن در ید مرتهن امانت محسوب است و بنابراین مرتهن مسئول تلف یا ناقص شدن آن نخواهد بود مگر در صورت تقصیر.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده790

      بعد از برائت ذمه مدیون رهن در ید مرتهن امانت است لیکن اگر با وجود مطالبه آن را رد ننماید ضامن آن خواهد بود اگر چه تقصیر‌ نکرده باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده791

      اگر عین مرهونه به واسطه عمل خود راهن یا شخص دیگری تلف شود باید تلف‌ کننده بدل آن را بدهد و بدل مزبور رهن خواهد بود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده792

      وکالت مذکور در ماده 777 شامل بدل مزبور در ماده فوق نخواهد بود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده793

      راهن نمیتواند در رهن تصرفی کند که منافی حق مرتهن باشد مگر به اذن مرتهن.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده794

      راهن می‌تواند در رهن تغییراتی بدهد یا تصرفات دیگری که برای رهن نافع باشد و منافی حقوق مرتهن هم نباشد به عمل آورد بدون اینکه مرتهن بتواند او را منع کند، در صورت منع اجازه با حاکم است.

  • role-of-daadpors

    فصل نوزدهم - در هبه

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده795

      هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را مجاناً به کس دیگری تملیک می‌کند، تملیک‌ کننده واهب، طرف دیگر را متهب، مالی را که مورد هبه است عین موهوبه می‌گویند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده796

      واهب باید برای معامله و تصرف در مال خود اهلیت داشته باشد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده797

      واهب باید مالک مالی باشد که هبه می‌کند.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده798

      هبه واقع نمی‌شود مگر با قبول و قبض متهب اعم از اینکه مباشر قبض خود متهب باشد یا وکیل او و قبض بدون اذن واهب اثری ‌ندارد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده799

      در هبه به صغیر یا مجنون یا سفیه، قبض ولی معتبر است.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده800

      در صورتی که عین موهوبه در ید متهب باشد محتاج به قبض نیست.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده801

      هبه ممکن است معوض باشد و بنابراین واهب می‌تواند شرط کند که متهب مالی را به او هبه کند یا عمل مشروعی را مجاناً بجا آورد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده802

      اگر قبل از قبض واهب یا متهب فوت کند هبه باطل میشود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده803

      بعد از قبض نیز واهب می‌تواند با بقاء عین موهوبه از هبه رجوع کند، مگر در موارد ذیل: 1- در صورتی که متهب پدر یا مادر و یا اولاد واهب باشد. 2- در صورتی که هبه معوض بوده و عوض هم داده شده باشد. 3- در صورتی که عین موهوبه از ملکیت متهب خارج شده یا متعلق حق غیر واقع شود خواه قهرا مثل اینکه متهب به واسطه فلس محجور شود خواه اختیارا مثل اینکه عین موهوبه به رهن داده شود. 4- در صورتی که در عین موهوبه تغییری حاصل شود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده804

      در صورت رجوع واهب نمائات عین موهوبه اگر متصل باشد مال واهب و اگر منفصل باشد مال متهب خواهد بود.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده805

      بعد از فوت واهب یا متهب رجوع ممکن نیست.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده806

      هر گاه داین طلب خود را به مدیون ببخشد حق رجوع ندارد.

    • گروه وکلای دادپرس

      ماده807

      اگر کسی مالی را به عنوان صدقه به دیگری بدهد حق رجوع ندارد.

مشاوره آنلاین دادپرس
هنوز پرونده خود را ثبت نکرده اید؟

میتوانید از مشاوره های حقوقی آنلاین دادپرس استفاده کنید.